ایام عید را چگونه گذراندید؟؟!!!!عید امسال به روایت تصویر....
مجبور شدم تموم عکس ها رو از ثبت موقت پاک کنم و یه بار دیگه تو وبلاگم بذارم!!!!
با خودم گفتم انگاری حالا حالا ها این سایت خیال درست شدن نداره
اما خوبیه پرشین گیگ اینه که عکس هات اونجا هست و حداقل دیگه آپلودشون نمی کنی!!!!
حالا عید امسال به روایت تصویر
:
هفت سین امسال خونه ی ما ماهی قرمز نداشت چون اولا" که ماهی قرمز فرهنگش برای چینی هاست نه ایرانی ها در ثانی ما که اکواریوم داریم دیگه چه کاریه ماهی قرمز خریدن؟؟!!
همون طور هم که می بینید تنگ ماهی مون خالیه!!!!
با اینکه عاشق گل سنبلم اما گل سنبل هم نخریدم چون گرون بود!!!!
آخه چه کاریه؟!!!۴ پنج هزار تومن بدی برای یه گل اونم نرسیده به روز عید همش پژمرده شه و برای سال بعد هم اثری ازش باقی نمونه!!!!
اینم از استدلال های من و به این ترتیب شد که سال ما با گدا بازی آغاز شد!!!!سفره ی هفت سین من همیشه این شکلی بوده با این تفاوت که امسال به جای یه سبزه دو تا سبزه داشتیم...سمت راستی سبزه ی گندمه که خاله ی شوور زحمت کشیده بودن و دادن مادر شوور برای من بیاره و سبزه ی سمت چپ سبزه ی ماشه که خودم خریدمش و عاشقش شدم...
وقتی خریدمش عین سر آدم کچل بود اما وقتی آوردمش خونه رشد غول آساش شروع شد و روز به روز بیشتر گنده تر شد!!
حوصله ی کراپ و ویرایش تو عکس پایین رو نداشتم....از تبلیغات غیرعمدی در عکس پایین عذر میخوام!!!!
هفته ی اول عید هم مهمون داشتم:خواهر کوچیکم و شوهرش...مامانم...مامان سورنا و سورنا!!!!این آقا کوچولو هم که معرف حضورتون هست؟؟سورنا خان در کنار دریا...اگه فرصت کردم تو پست های بعدی در مورد حرکات و رفتارهاش تو عید می نویسم!!!!
یه چند تا عکس از روزی که رفته بودیم کنار دریا...هوا ابری و دریا تقریبا" طوفانی بود!!!!وقتی کنار ساحل وایساده بودیم در حال انجماد بودیم از بس هوا سرد بود!!!!
اون آقایی هم که تو عکس می بینید داره با دامش ماهیگیری می کنه...
به اون جای پنیر که کنار دریا افتاده بود هم رحم نکرد این بچه و فوری برداشتش!!!!اون خانمی هم که پشتشه مامانشه....
من و شوور یه روز قبل از سیزده بدر زدیم به دل طبیعت و رفتیم دوازده بدر!!!!به شوور گفتم:من امروز میخوام برای وبلاگم از شکوفه ها عکس بگیرم یالا پاشو بریم بیرون!!!!
یه گل وحشی زیبا....من عاشق رنگ زردم...
برای دیدن عکس بالا در سایز بزرگ اینجا کلیک کنید...
برای دیدن عکس بالا در سایز بزرگ اینجا کلیک کنید...
درخت پرشکوفه ی زیبایی که روبروی خونه ی دایی ام هست...اینجا آغاز حرکتمون برای دوازده بدره...
برای دیدن عکس بالا در سایز بزرگ اینجا کلیک کنید...
تموم درخت های پرشکوفه ی تو مسیرمون داخل حیاط خونه ها بود اما این درخت رو ته یه کوچه ی خلوت گیر آوردیم و رفتیم سراغش...فکر کنم درخت آلوچه است...پر از شکوفه بود حیوونی!!!!تموم عکس های شکوفه های پایین از همین درخته...بهتون پیشنهاد می کنم تموم عکس ها رو تو سایز بزرگ هم ببینید چون تفاوت از زمین تا آسمان است!!!!شکوفه ها واقعا" زیبان...من که خیلی دوستشون دارم...
برای دیدن عکس بالا در سایز بزرگ اینجا کلیک کنید...
تقارن در طبیعت...
برای دیدن عکس بالا در سایز بزرگ اینجا کلیک کنید...
برای دیدن عکس بالا در سایز بزرگ اینجا کلیک کنید...
عکس پایینی هم باغ های چایی رو نشون میده...
جاده ی روستایی زیبا...
درختی لبریز از شکوفه...
من گیر داده بودم شکوفه ی صورتی رنگ میخوام اما هر چه می گشتیم یافت نمی شد!!!!
آخرآخرها که دیگه نا امید شده بودیم بارقه ی امیدی تو دلمون زنده شد و سر از یه خونه ی روستایی تو رضا محله ی مرکزی درآوردیم...
یه خونه ی روستایی باصفا!!!!مرغ و خروس و اردک...خونه ی قدیمیه چوبی..حیاط پر از گل و سبزی...از پسر خونه اجازه گرفتیم و ایشون هم با روی باز بهمون اجازه داد... رفتیم تو خونه...عطر یه خورشت محلی هم تو فضا پیچیده بود و سرمستمون می کرد....
حالا جالبه که اونجا بازی بیست سوالی راه انداخته بودیم:شوور شکمو می گفت حاج خانم چه فسنجونی درست کرده اما من می گفنم:نه!!!!فسنجون نیست یه خورشتی هست که توش فقط سبزیه و پسر خونه هم حرف منو تایید کرد!!!!صاحب خونه یه پیرزن نازنین بود...پسرش با شوور شروع کرد به صحبت و منم مشغول کارم شدم...این شکوفه های درخت آشتالوئه...واقعا" زیبان...به راستی که خدا خالق زیبایی هاست!!!!
برای دیدن عکس بالا در سایز بزرگ اینجا کلیک کنید...
برای دیدن عکس بالا در سایز بزرگ اینجا کلیک کنید...
برای دیدن عکس بالا در سایز بزرگ اینجا کلیک کنید...
برای دیدن عکس بالا در سایز بزرگ اینجا کلیک کنید...
وقتی عکاسی ام از شکوفه ها تموم شد آقاهه(پسر خونه که برای تعطیلات اومده بود پیش مامانش) بهم گفت که از این گل های مامانم هم عکس بگیرید..مامانم خیلی از این گل های پامچال تو خونه میکاره....راست می گفت...گوشه و کنار حیاط پر بود از این گل های پامچال...بنده هم اطاعت امر کردم و ازشون عکس گرفتم!!!
برای دیدن عکس بالا در سایز بزرگ اینجا کلیک کنید...
برای دیدن عکس بالا در سایز بزرگ اینجا کلیک کنید...
خلاصه تشکر کردیم و از خونه خارج شدیم...دم در خونه من باز نشستم که از این گل وحشیه خودرو(عکس پایینی) عکس بگیرم...چون موقع رفتن به داخل خونه دیده بودمش و می خواستم موقع رفتن ازش عکس بگیرم...شوور گفت:باز چی پیدا کردی؟؟آقاهه وقتی عکسم رو دید گفت:این چیزا اصلا" تو مواقع عادی به چشم ما نمیان اما ببینید چقدر تو عکس قشنگن!!!شوور هم گفت:این عکس ها میخوان همه شون برن تو اینترنت و جهانی بشن!!!!!
دوستان گلم عکس های سیزده بدر بمونه برای پست بعد چون تعداد عکس ها خیلی زیاد شده و منم دارم از خستگی میمیرم....
از صبح تا الان پای این پست نشستم....
انشاا... که عکس ها همشون باز میشن اگه هم بازم بازی درآورد و باز نشد باید یه تحقیق گسترده در مورد یه سایت آپلود خوب انجام بدم...اگه شما هم سایتی رو می شناسید که خیلی وقته دارید ازش استفاده می کنید و ازش راضی هستید لطف کنید و بهم معرفی کنید....من برم که روده کوچیکه کل بدنم رو خورد!!!!
الان چند روزه که یکی از پست هام داره تو ثبت موقت خاک میخوره...تو همین پست خاک خورده یه عالمه عکس براتون آماده کردم اما نمی دونم چرا باز نمیشه؟؟
کسی میدونه چرا؟؟
یعنی به خاطر سرعت پایینه نته که این روزا به اوجش رسیده؟؟
اگه بدونید چه عکس های خوشگلیه!!!!
باشد که از دعای خیرمان محرومتان نفرماییم!!!!!
وقتی بچه بودم این شکلی بودم: چشم هایی به درشتی کاسه و موهایی شلخته و پریشون!!درست شبیه این نقاشی!!فقط لباسهام پاره نبود!!من محبوبم!آره جانم!!هم محبوبه هستم هم دوست داشتنی!یه دختر اردی بهشتی که مینویسه از خاطرات امروز و دیروزش!